در كشورهاي پيشرفته، دريافتهاند كه يك عدهاي يا ماليات نميدهند يا ماليات را به مصرفكننده منتقل ميكنند و يك عده در اين شرايط خودشان را نشان دادند.
براي كنترل اين متخلفان، سيستم ماليات بر خرج تعريف شد؛ يعني ماليات بر درآمد را به دو بخش تقسيم كردند؛ يك بخش را به عنوان ماليات بر درآمد از شركتها ميگرفتند و بخش ديگر را ماليات بر خرج ميگرفتند. در كشورهايي كه از اقتصادي سالم در آن زمان برخوردار بودند، يك بار فاكتور ميگرفتند، اما پس از جنگ جهاني كه در اروپا واسطهگري زياد شده بود، ماليات بر ارزش افزوده مطرح شد كه هر دست كه كالا جابهجا ميشود، روي سود خالص يك ماليات جديد گرفته ميشود و در نتيجه، اگر در توزيع واسطهگري زياد باشد، اينقدر كالا گران ميشود كه كسي آن كالا را نمی تواند خریداری کند.
تاريخچه:
در این دوره مالیات بر ارزش افزوده عمده ترین منبع درآمدی در فرانسه، آلمان، بلژیک، هلند، دانمارک، نروژ و سوئد بود. اگرچه این نوع مالیات در یک دهه رشد چندانی نداشت اما درنیمه دوم دهه ۱۹۸۰و ۱۹۹۰به اوج رسید تا جایی که در دو دهه پایانی قرن بیستم سریع ترین رشد را در کشورهای جهان داشت و براساس آخرین آمار مالیات بر ارزش افزوده هم اکنون دریکصدوچهل کشوردنیا اجرا می شود.
ماليات بر ارزش افزوده نه تنها ماليات نسبتا ساده اي است بلكه رايجترين ماليات در دنياي امروز نيز محسوب ميشود. لذا قبل از هر موضوعي بايد ديد تعريف ارزش افزوده و ماليات بر ارزش افزوده چيست. از ديدگاه اقتصادي، ارزش افزوده مابه التفاوت ارزش ستانده و ارزش داده است. بر اين اساس، ارزش افزوده را تفاوت بين ارزش كالاها و خدمات عرضه شده با ارزش كالاها و خدمات خريداري شده يك شخص در يك دوره معين تعريف ميكنندو اگر خواسته باشيم تعريف را ساده تر ارائه كنيم مي توان گفت هر كالايي كه در بازار فروخته ميشود، در فرايند توليد خود، توسط چندين توليدكننده به تدريج ساخته شده است. به عنوان مثال يك نان ابتدا گندم بوده سپس تبديل به آرد شده سپس خمير شده و نهايتاً در تنور پخته و نان شده است. قيمت گندم موجود در هر عدد نان تا قيمت نان فروش رفته در نانوايي در اين مراحل به تدريج افزايش يافته است كه اين افزايش حاصل زحمت توليدكنندگان مختلف در مراحل مختلف توليد گندم تا فروش نان بوده است. به اين ارزش اضافي ايجاد شده از دانه گندم تا نان، «ارزش افزوده» گفته ميشود.
ماليات بر ارزش افزوده به نفع كيست؟
قانون مالیات بر ارزش افزوده در عین حال به شدت به نفع صادرات و صادركننده است. این قانون، صادرات كالا و خدمات را از این مالیات معاف كرده و مقرر داشته مالیات كالاهایی كه قبلاً به هنگام فروش آنها مالیات بر ارزش افزوده دریافت شده، هنگام خروج از كشور، مسترد میشود. در واقع صادركنندگان محصولات داخلی با خرید كالا از بازارداخلی و خروج آن از كشور، ارزش كالای صادراتی را كه قبلاً به عنوان مالیات بر ارزش افزوده پرداخته بودند، از دولت بازپس میگیرند.
با اجراي ماليات بر ارزش افزوده، منافع دو گروه از فعالان بازار به طور جدي به خطر خواهد افتاد. در درجه اول كساني كه پشت پرده به دلالي و واسطهگري مشغولند. به طور خلاصه، قانون ماليات بر ارزش افزوده به ضرر كساني است كه از شفافيت بازار گريزانند و منافعشان در بهرهبرداري از شايعات، رانتهاي اطلاعاتي و قاچاق است.
این نوع مالیات به سه دسته مالیات بر ارزش افزوده
مالیات بر ارزش افزوده تولید:
مالیات بر ارزش افزوده درآمد : این نوع مالیات نیزمخارج ناخالص سرمایه گذاری ، قسمتی از مخارج کل و پایه مالیات بر ارزش افزوده از نوع تولید را تشکیل می دهد. همچنین کل مخارج واقعی اقتصاد روی کالاهای سرمایه ای را در یک دوره زمانی نشان می دهد
این نوع مالیات معادل مالیات بر خرده فروشی است.
مالیات بر ارزش افزوده درمقایسه با سایر مالیاتهای مرسوم نوعی از یک مالیات جدید است گسترش این سیستم ، یکی ازمهمترین توسعه های مالیاتی و بی شک یکی از جدال برانگیزترین مباحث اواخر قرن بیستم است. این سیستم مالیاتی باتلاش اقتصاددانان برای رفع یا کاهش اختلال و نارسایی های مالیاتی سنتی و همچنین افزایش درآمد دولت ها شکل گرفته است. تجربه كشورهاي استفاده كننده اين ماليات حاكي از موارد عديده ذيل به عنوان مزايا و ضرورت اجراي اين نوع ماليات ميباشد:
1 . اين ماليات در بسياري از كشورها ضمن تامين بيشتر عدالت اجتماعي نسبت به سايرمالياتها، و بدون از بين بردن انگيزه سرمايه گذاري و توليد، به عنوان منبع درآمد جديدي درجهت افزايش درآمدهاي دولت بكار برده شده است.
3. با توجه به اين كه در اين ماليات، موديان براي استفاده از اعتبار مالياتي ملزم به ارائه فاكتور خواهند بود، زمينه براي شناسايي خود به خود ميزان معاملات موديان فراهم ميشود. در نتيجه، يك سيستم اطلاعاتي كامل از معاملات و مبادلات تجاري ايجاد ميشود كه علاوه بر شفاف سازي مبادلات و فعاليتهاي اقتصادي موجب سهولت اعمال مالياتهاي ديگر از قبيل ماليات بر درآمد و ماليات بر مشاغل ميگردد.
5. به دليل مقطوع بودن نرخ اين ماليات، زمان قطعيت آن بسيار كوتاه بوده و مشكلات طولاني بودن قطعيت ماليات بر درآمد و ماليات بر ثروت را ندارد. از آنجايي كه ماليات بر ارزش افزوده يك ماليات مدرن است، اجراي آن به بهبود فن آوري و بهره وري از طريق اتوماسيون اداري در سيستم مالياتي و حسابداري مالياتي كمك شاياني خواهد كرد.پس به طور كلي تر ميتوان مزاياي ماليات بر ارزش افزوده را اين گونه بيان كرد:
1.شفافيت اطلاعات را الزامي ميكند.
3. وقتي مردم ماليات ميدهند، مطالباتشان از دولت را حس ميكنند و توقع از دولت زياد ميشود و دولت هم بايد پاسخگو باشد.
5. مالیات بر ارزش افزوده در بسیاری از كشورها ضمن تأمین بیشتر عدالت اجتماعی نسبت به سایر مالیاتها و بدون از بین بردن انگیزه سرمایه گذاری و تولید، به عنوان منبع درآمد جدیدی در جهت افزایش درآمدهای دولت به كار برده شده است و از آنجا كه سیستم مالیات بر ارزش افزوده یك سیستم خود اجراست و همه مؤدیان نقش مأمور مالیاتی را ایفا میكنند، هزینه وصول آن پایین است.
بار نخست كه اين روش اجرا ميشود، يك اثر افزايشي روي قيمت دارد، ولي اين مثل يك دارويي است كه به يك بيمار ميدهيم. مردم ما ماليات را همراه قيمت كالا به فروشندهها پرداخت ميكنند، ولي فروشندگان در سيستم واسطهگري ماليات را به دولت نميدهند. پس مردم بدون اينكه متوجه باشند، ماليات ميدهند، اما نكته بعدي آن است كه ريشه نابساماني اقتصاد در كشورهاي رو به انكشاف در اقتصاد زيرزميني است. فعالان اين اقتصاد زيرزميني، كساني هستند كه ماليات و گزارش مالي نميدهند، ولي همانند ديگر شهروندان از خدمات دولتي بهرهمند ميشوند. تنها راهكار برخورد با اقتصاد زيرزميني، اجراي شيوه ماليات بر ارزش افزوده است.بطورخلاصه معایب ونکات منفی مالیات بر ارزش افزوده قرارذیل اند:
1 – اثر مالیات بر ارزش افزوده در افزایش سطح قیمتها.
3 – ارزش افزوده چه تأثيري در اقتصاد كشورها ي رو به انكشاف و وضعيت معيشتي افراد خواهد گذاشت؟
آثار تورمی مالیات بر ارزش افزوده :
بخصوص از تجربه دهه 80 میلادی که اثبات عمل نظریه پرفسور فریدمن در مورد تورم و ارتباط مستقیم آن با نقدینگی شفاف شده است. اقتصاددانان عامل اصلی تورم تجربی جهان را انتشار پول میدانند. به هر حال تورم ناشی از افزایش هزینه تولید نیز مطرح است و مطالعات تجربی موارد مشخصی را نشان داده است که ریشه تورم در این مهم بوده است. در این مورد آثار تورمی ناشی از افزایش قیمت نفت در همان دوران دهه 80 قابل انکار نیست. لذا معرفی هر مالیاتی مثل مالیات بر ارزش افزوده اگر نرخها یا پایه مالیات هر سال دچار تغییر نشود نباید آثار تورمی غیر از یک افزایش پس از معرفی این سیستم مالیاتی در همان دوره نخست داشته باشد. این افزایش در سطح قیمتها نیز در صورتی است که سیستم مالیات بر ارزش افزوده موجب افزایش در درآمدهای مالیاتی بشود.
در نتیجه آثار تورمی معرفی سیستم مالیات بر ارزش افزوده در اقتصاد ایران را می توان به صورت زیر مختصر نمود. ابتدا در دو سناریو که با واقعیت نظام مالیاتی ایران نزدیکی دارد.
تجربه کشورها در مورد اثرات تورمی مالیات بر ارزش افزوده:
در این زمینه تحقیقی توسط( آلن تیت) صورت گرفته است. وی در یک بررسی جامع در مورد تعدادی از کشورها که مالیات بر ارزش افزوده را اعمال نمودهاند. تغییرات شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی و همچنین اعتبارات و دستمزد را در 35 کشور قبل و بعد از اجرای مالیات بر ارزش افزوده مورد بررسی قرار داد.
شيوه محاسبه ماليات بر ارزش افزوده به چه صورتي است؟
در روش ارزش افزوده آن 4 يا 7 يا 11 درصد ماليات تجميعي گذشته حذف شده و تنها 3 درصد ماليات گرفته ميشود. تنها فرقي كه دارد، اين است كه اين بار مردم آگاهانه اين ماليات را ميپردازند و بنابراين بايد كالاهايي همچون نوشابه كه مالياتهايي با نرخهاي بالاتري از آنها گرفته ميشود، ارزانتر شوند و بنابراين بايد به مردم اعلام ميشد كه به جاي 4 درصد ماليات گذشته، بايد 3 درصد پرداخت كنند كه مسلما با رضايت عمومي هم همراه ميشد.
به دو شيوه ماليات گرفته ميشد :
1. مغازهها و كسبهاي كه به علت شفاف نبودن ريزدرآمدها و مخارج يك ماليات توافقي را ميپردازند و بنابراين بيشترين مقاومتها از سوي اين گروه دوم انجام ميشود، زيرا سود خالص آنها مشخص ميشود و مغازهاي كه تاكنون با اكراه سالي سه يا چهار ميليون تومان ماليات ميپردازد، وقتي سود خالص آنها روزي يك ميليون تومان تعيين شود، بايد ماهي سه يا چهار ميليون تومان ماليات بپردازد و يا شركتهايي كه براي فرار از ماليات دو دفتره هستند، ديگر نميتوانند از اين روش استفاده كنند پس يكي ديگر از مزاياي اين روش، آن است كه راه تمام فراريان مالياتي را ميبندد.
هماکنون حتي در کشورهاي پيشرفته همچون کشورهاي اروپايي و آمريکا، تقلبهاي مالياتي وجود دارد، ولي هنر آنها اين است که نخست کشف تقلب ميکنند، دوم اين كه جريمههايي که براي متخلفان وضع ميشود، بسيار سنگين است و 10 تا 50 درصد ارزش کل معامله است، ولي در كشورهاي رو به انكشاف مثلا ايران اگر کسي ماليات خود را پرداخت نکند، 20 درصد ماليات را از وي دريافت ميکنند. وقتي که ماليات بر درآمد 25 درصد است، 20 درصد 25 درصد ميشود 5 درصد. پس اگر يک نفر جنس خود را در بازار آزاد بفروشد، از دو طرف مفاد ميکند و در اصل 5 درصد هزينه اضافي پرداخت ميکند. متأسفانه ماليات بر خرج هم اين گونه است که اگر کسي ماليات خود را پرداخت نکند، 20 درصد از 3 درصد يعني 0.6 درصد جريمه ميشود، در حالي که اگر در ساير کشورها شرکتي براي يک معامله فاکتور صادر نکند، بايد 50 درصد کل ارزش معامله را به عنوان جريمه پرداخت کند.
هماكنون يکي ديگر از مشکلات اقتصاد كشورهاي رو به انكشاف تعدد واسطههاست و افزايش قيمتها سبب مي شود که قيمت کالاها از حد متعارف فراتر رود که سرانجام تقاضا کاهش مييابد و براي همين، در بلند مدت باعث کاهش واسطهها و خروج آنها از بازار مي شود.
فرض کنيد يک پمپ به مبلغ پانصد هزار تومان خريداري ميکنيد، 3 درصد ماليات بر ارزش افزوده نيز به آن اضافه ميشود و در نهايت بابت مبلغ 515 هزار تومان به فروشنده پرداخت نماييد که فروشنده بايد پانزده هزار تومان را به دارايي بپردازد، حالا اگر فرد «ب» اين پمپ را از خريدار اوليه ششصد هزار تومان بخرد، بايد 620 هزار تومان به وي بپرازد که از اين مبلغ، 615 هزار تومان آن بابت ماليات بر ارزش افزودهاي است که در آغاز پرداخته شده و پنج هزار تومان مابقي را بايد به دولت بابت ماليات پرداخت نمايد و در پايان، اين ماليات را فقط آخرين خريدار پرداخت ميكند، براي همين، اعتراضات بي دليل است و از سوي ديگر، اين کار باعث ميشود بر اثر افزايش قيمت تعداد واسطهها کاهش يابد.
با توجه به اينكه ماليات بر ارزش افزوده كليه كالاها و خدمات توليد و يا توزيع شده در اقتصاد را در برمي گيرد، به لحاظ اجرايي از گستردگي خاصي برخوردار مي باشد.
بررسي تجربه ساير كشورها نشان مي دهد كه اغلب آنها در مراحل اوليه اجراي اين نوع ماليات براي كاهش هزينه هاي اجرايي وصول و تمكين موديان از آستانه معافيتي استفاده كرده اند كه تعدادزيادي از بنگاههاي كوچك و فعالان بخش خرده فروشي را معاف نموده است. تعيين آستانه معافيت، اين امكان را به سازمان امور مالياتي مي دهد كه جهت تحقق اهداف درآمدي نظام مالياتي، به ميزان قابل توجهي در هزينه هاي اجرايي و وصول صرفه جويي نمايد. كاهش حجم كار اجرايي حاصله، ميزان توفيق در وصول ماليات بر ارزش افزوده بالقوه را افزايش خواهد داد.