حواله های ارزی، وصول چک و خرید و فروش ارز
حواله ارزی عبارت است از نوعی دستور پرداخت که به موجب آن یک بانک به تقاضای مشتری خود (اعم از حقیقی و حقوقی) عهده یکی از بانکهای کارگزار خود در داخل و خارج از کشور صادر و از او میخواهد که وجه آن را به ذینفع حواله پرداخت نماید. به طور کلی حوالههای ارزی بر دو نوع است:
علم مالیه استفاده از اصول و مفاهیم اقتصادی در تصمیم گیری و حل مشکلات است . دایره علم مالیه می تواند به 3 دسته طبقه بندی شود: مدیریت مالی ، سرمایه گذاری، نهادهای مالی
مدیریت مالی: که مدیریت مالی شرکتها (Carporate finance) یا مدیریت مالی تجاری (business finance) نیز نامیده می شود. اصولاً با تصمیم گیری های مالی در مسائل تجاری سرو کار دارد. تصمیمات مدیریت مالی شامل حفظ تراز نقدی، گسترش حسابها، بکار گیری سایر موسسات، قرض کردن از بانک و صدور سهام و اوراق بهادار است.
.
سرمایه گذاریها: این بخش از علم مالیه بر روی وضعیت بازارهای مالی و تعیین قیمت اوراق بهادار تمرکز دراد.وظایف مدیران سرمایه گذاری ممکن است شامل قیمت گذاری بر سهام عادی، انتخاب اوراق بهادار برای وجوه بازنشستگی یا ارزیابی عملکرد اوراق دارایی می باشد.
معرفی شاخص توانمند سازی تجاری شاخصی است که می تواند در اتخاذ یا اصلاح استراتژی های توسعه تجارت خارجی موثر واقع شود. بر این اساس این شاخص معیاریست برای اندازه گیری اینکه اقتصاد ها تا چه اندازه توانسته اند موسسات، سیاست ها و خدمات خویش را برای تسهیل جریان آزاد کانال به مقاصد نهایی توسعه دهند. شاخص توانمند سازی تجاری تمام اقدامات " تسهیل کننده تجارت " را مورد توجه قرار می دهد، بنابر تعریف سازمان جهانی تجارت، ساده سازی و هماهنگ سازی رویه های تجارت بین المللی، تسهیل تجاری نام دارد که شامل فعالیت ها و رویه های جمع آوری، ارائه، انتقال و پردازش داده های مورد نیاز جهت جابجایی کاالها در تجارت بین المللی می شود. بر اساس این شاخص مجموعه عوامل مربوط به تسهیل تجارت در سه گروه اصلی طبقه بندی شده اند. این زیر شاخص ها عبارتند از:
-
دسترسی به بازار
-
مدیریت مرزی
-
زیر ساخت و محیط عملیاتی.
در كشورهاي پيشرفته، دريافتهاند كه يك عدهاي يا ماليات نميدهند يا ماليات را به مصرفكننده منتقل ميكنند و يك عده در اين شرايط خودشان را نشان دادند.
براي كنترل اين متخلفان، سيستم ماليات بر خرج تعريف شد؛ يعني ماليات بر درآمد را به دو بخش تقسيم كردند؛ يك بخش را به عنوان ماليات بر درآمد از شركتها ميگرفتند و بخش ديگر را ماليات بر خرج ميگرفتند. در كشورهايي كه از اقتصادي سالم در آن زمان برخوردار بودند، يك بار فاكتور ميگرفتند، اما پس از جنگ جهاني كه در اروپا واسطهگري زياد شده بود، ماليات بر ارزش افزوده مطرح شد كه هر دست كه كالا جابهجا ميشود، روي سود خالص يك ماليات جديد گرفته ميشود و در نتيجه، اگر در توزيع واسطهگري زياد باشد، اينقدر كالا گران ميشود كه كسي آن كالا را نميخرد.
تاريخچه:
در این دوره مالیات بر ارزش افزوده عمده ترین منبع درآمدی در فرانسه، آلمان، بلژیک، هلند، دانمارک، نروژ و سوئد بود. اگرچه این نوع مالیات در یک دهه رشد چندانی نداشت اما درنیمه دوم دهه ۱۹۸۰و ۱۹۹۰به اوج رسید تا جایی که در دو دهه پایانی قرن بیستم سریع ترین رشد را در کشورهای جهان داشت و براساس آخرین آمار مالیات بر ارزش افزوده هم اکنون دریکصدوچهل کشوردنیا اجرا می شود.
ماليات بر ارزش افزوده نه تنها ماليات نسبتا ساده اي است بلكه رايجترين ماليات در دنياي امروز نيز محسوب ميشود. لذا قبل از هر موضوعي بايد ديد تعريف ارزش افزوده و ماليات بر ارزش افزوده چيست. از ديدگاه اقتصادي، ارزش افزوده مابه التفاوت ارزش ستانده و ارزش داده است. بر اين اساس، ارزش افزوده را تفاوت بين ارزش كالاها و خدمات عرضه شده با ارزش كالاها و خدمات خريداري شده يك شخص در يك دوره معين تعريف ميكنندو اگر خواسته باشيم تعريف را ساده تر ارائه كنيم مي توان گفت هر كالايي كه در بازار فروخته ميشود، در فرايند توليد خود، توسط چندين توليدكننده به تدريج ساخته شده است. به عنوان مثال يك نان ابتدا گندم بوده سپس تبديل به آرد شده سپس خمير شده و نهايتاً در تنور پخته و نان شده است. قيمت گندم موجود در هر عدد نان تا قيمت نان فروش رفته در نانوايي در اين مراحل به تدريج افزايش يافته است كه اين افزايش حاصل زحمت توليدكنندگان مختلف در مراحل مختلف توليد گندم تا فروش نان بوده است. به اين ارزش اضافي ايجاد شده از دانه گندم تا نان، «ارزش افزوده» گفته ميشود.
اولین قانون ضدانحصار، در سال 1890 با عنوان «قانون ضدتراست شرمن» در آمریکا به تصویب رسید. این قانون هر چند در ابتدا با مخالفت صاحبان صنایع مواجه شد اما به زودی آثار مثبت خود را نشان داد. بر اساس این قانون، دولت فدرال مسوولیت نظارت و در صورت لزوم تعقیب قانونی انحصارات و کارتلهای تثبیتکننده قیمت را بر عهده گرفت. این قانون با محدود کردن توانایی فعالیتهای تجاری برای تسلط بر سایر رقبا، موجب پویاتر شدن و بازتر شدن سیستم اقتصادی آمریکا و حرکت سریع به سمت تکنولوژیهای جدید شد. این قانون نتایج خود را عمدتاً در قرن بیستم و با افزایش سریع استانداردهای زندگی شهروندان آمریکایی نشان داد.
قانون شرمن در زمانی تصویب شد که اقتصاد آمریکا در یک دوره آشفتگی به سر میبرد. تکنولوژیهای جدید، توانسته بودند با تولید انبوه انواع مختلف محصولات کارخانهای، فعالیتهای بزرگ تجاری را ایجاد کنند که با استاندارد شدن خطوط ریلی در آمریکا پس از جنگ داخلی، این کارخانهها به کمک شبکه ریلی میانقارهای، شبکههای بسیار گسترده توزیع را نیز به وجود آورده بودند. ظاهراً این پدیده باید به شکوفایی اقتصادی منجر میشد اما در همان حال، اکثر صنایع در کنترل انحصارات، کارتلها یا تراستهای اقتصادی بود. کارتل، گروهی از کمپانیهای رقیب است که برای کاهش رقابت میان خود توافق به تعیین قیمت یا اتخاذ اقدامات دیگر میکنند. این قانون توانست روش دستکاری بازار از پشتصحنه و تبانی را به رقابت شرکتهای خصوصی تغییر دهد که به ظاهر در همان مسیری است که اقتصاددانان به شدت به آن علاقهمند هستند، یعنی حذف هر عاملی که تجارت را محدود کند.
اقتصاددانان معتقدند هر عاملی که موجب محدود شدن تجارت شود، تولید کل را کاهش داده، رفاه اقتصادی تولیدکنندگان و مصرفکنندگان نیز به تبع آن کاهش خواهد یافت. محدودیت در تجارت از آن دسته حوزههایی است که اقتصاددانان تقریباً هیچ علاقهای به آن ندارند. اما در خصوص قانون شرمن، در ابتدا اغلب اقتصاددانان نسبت به آن بیتفاوت بودند! از جمله دلایل آن میتوان به این نکته اشاره کرد که آنها اعتقاد داشتند، افزایش قیمتی که در نتیجه عملکردهای موسوم به ضدرقابتی به وجود میآید از کاهش قیمتی که در نتیجه کارایی بیشتر عملکردی و هزینههای پایینتر ایجاد میشود، کمتر است. به عبارت دیگر، به عقیده این دسته از اقتصاددانان، کارتلها میتوانند از دو عامل کارایی عملکردی و کاهش هزینههای تولید در اثر استفاده از صرفههای ناشی از مقیاس، به خوبی بهرهبرداری کنند که در نتیجه، حتی اگر انحصار موجب افزایش قیمت شود، میزان آن به مراتب کمتر از اثرات دو عامل فوق بر کاهش هزینهها خواهد بود به طوری که برخی از طرفداران قانون ضدتراست پذیرفتند که حتی ممکن است تراستها تولیدکنندگان کارآمدتری هم باشند.
از جمله میتوان به پژوهشهای توماس دیلورنزو (1985) اشاره کرد که نشان داد تراستهایی که قانون ضدشرمن علیه آنها تصویب شده بود، تولید را بسیار سریعتر از رشد تولید ناخالص داخلی، افزایش داده بودند که در نتیجه آن، قیمت محصولات تولیدی تراستها عملاً سریعتر از سایر شرکتهای تولیدکننده خارج از حوزه تراستها، کاهش یافته بود. یعنی تراستها درست خلاف آنچه تئوریهای اقتصادی در خصوص کسب سود انحصاری از سوی انحصارگران کارتلها بیان میکند، عمل کرده بودند. اغلب اقتصاددانان امروزه میدانند که مدل رقابت کامل و فرضیات آن مانند وجود اطلاعات کامل، آزادی در ورود و خروج به بازار و صفر بودن هزینههای مبادله قادر به تحلیل مسائل اقتصادی دنیای واقعی نیست در نتیجه، مدلها و نظریات پیچیدهتری برای توضیح دنیای واقعی نیاز است که با اعمال آنها برخی به این نتیجه رسیدهاند که بسیاری از فعالیتهایی که در گذشته مشکوک به نظر میرسیدند، ممکن است ضدرقابتی نباشند. به طور مثال، اغلب فعالان ضدتراست در گذشته ادغامهای عمودی را موجب کاهش رقابت میدانستند اما امروزه معتقدند این نوع ادغامها معمولاً ضدرقابتی نیستند. در نتیجه، هر چند نمیتوان با قاطعیت در خصوص عملکرد مثبت یا منفی تراستها و انحصارگران قضاوت کرد اما بررسیهای کلی نشان میدهد رقابت و اقتصاد باز یکی از مهمترین عوامل رشد سریع اقتصادی است که بدون توجه به آن، عملاً هزینههای گزافی به سیستم اقتصادی وارد میشود.
بیش از 17 میلیون کسب و کار در آمریکا فعالیت می کنند، تقریباً 70 درصد آنها بصورت مالکیت انحصاری فعالیت می نمایند. افتتاح یک مالکیت انحصاری، علاوه بر سادگی نسبی در مقایسه با شرکتهای بزرگ، یک روش کم هزینه برای ورود به دنیای کسب و کار است. از مشاوران و نیزه اندازان آزاد گرفته تا پیمانکاران مستقل تقریباً هرکس می تواند یک مالکیت انحصاری بوجود آورد
" مالکیت انحصاری" همانطور که از نامش پیداست کسب و کاری است که یک نفر مالک آن است و نباید آن را با شرکت اشتباه گرفت. خبری از مالیات شرکتی نیست و مالک انحصاری مالیات بر درآمد را بر سودهای بدست آمده می پردازد. به این ترتیب روند حسابداری برای مالک انحصاری که در شرایط تصمیم گیری های کاری کاملاً خودمختار است نسبتاً ساده می شود.
راه اندازی یک مالکیت انحصاری ساده است. یکی از گامهای اصلی، گرفتن مجوز برای یک کسب و کار محلی است ( ممکنست مجوز مالیات بر فروش نیز لازم باشد). برای کسب و کارهای خاصی مانند رستوران و یا کارهای حقوقی ممکنست مجوزهای محلی یا دولتی بیشتری لازم باشد. بجز قوانین و مقررات حقوقی و مجوزها عوامل مهم دیگری وجود دارند که باید هنگام راه اندازی یک مالکیت انحصاری مورد توجه قرار گیرند. شما باید یک طرح تجاری ایجاد نمایید، فعالیتهای بازاریابی و تبلیغات داشته باشید، بودجه را مشخص نمایید و راههایی برای تأمین بودجه کسب و کارتان پیدا کنید.0
برای انعکاس معاملات ارزی و عملیات خارجی در صورتهای مالی واحد تجاری باید معاملات ارزی و صورتهای مالی عملیات خارجی به واحد پول گزارشگری (ریال) تسعیر شود. موضوعات اصلی در حسابداری معاملات ارزی و عملیات خارجی عبارت از این است که چه نرخی برای تسعیر بکار گرفته شود و آثار مالی ناشی از تغییر نرخ ارز چگونه در صورتهای مالی شناسایی شود.
2 . هدف این است که تسعیر معاملات ارزی و عملیات خارجی به نحوی صورت گیرد که نتایج آن عموماً با آثار تغییرات نرخ ارز بر جریانهای وجوه نقد واحد تجاری و ارزش ویژه آن هماهنگی داشته باشد واین اطمینان را ایجاد کند که صورتهای مالی تصویری مطلوب از نتایج عملکرد ارائه میدهد. همچنین، صورتهای مالی تلفیقی، نتایج مالی و ارتباط اقلام را به گونهای که در صورتهای مالی ارزی قبل از تسعیر نشان داده شده است، منعکس کند.
علم اقتصاد مالی یا فاینانس در چند دهه اخیر باعث تحرک و پویایی فراوانی در بازارهای مالی در دنیا شده است. ابزارها و مشتقات جدیدی که هر روز در قراردادهای بین افراد حقیقی و حقوقی ابداع میشوند، تنوع بالایی به این بازارها بخشیده و به نوعی اثر عملی یک علم دانشگاهی در معاملات و مبادلات روزانه در اقتصاد خودش را نشان داده است. علی ابراهیمنژاد که در حال گذراندن سال پایانی دوره دکترای فاینانس در بوستون کالج آمریکاست با تببین و توضیح فاینانس و کاربرد آن در دنیای مدرن امروزی، معتقد است بازارهای مالی ایران نیز باید هر چه سریعتر با امکانسنجی مناسب راه ورود ابزار جدید و نوآوری را باز کنند. در سایه این نوآوریهاست که میتوان به تامین سرمایه بنگاهها در بازارهای مالی امیدوار بود. شاید با استفاده از این ابزار جدید بتوان از بازار ناکارا و کمبهرهور به سوی بازاری چابک و پویا حرکت کرد .
در چند دهه اخیر اقتصاد مالی یا فاینانس اهمیت بسیار زیادتری نسبت به گذشته پیدا کرده و در محافل علمی نیز توسعه قابلتوجهی داشته است. در حال حاضر به فاینانس به عنوان یک علم مستقل نگریسته میشود یا زیرشاخهای از علم اقتصاد؟ ممکن است تعریفی مختصر از علم مالی داشته باشید؟
فاینانس، به شکل مدرنش، از حدود 50 سال قبل شکل گرفت. شکی هم نیست که پایه و اساس فاینانس ریشه در علم اقتصاد دارد. شیوه و اسلوب فاینانس همانی است که در اقتصاد است؛ به این صورت که مثلاً یک مصرفکننده را مدل کند و برایش یک تابع مطلوبیت در نظر بگیرد و تجزیه و تحلیل کند. فاینانس هم دقیقاً همین روش را دارد. در آن زمان در دانشگاههای دنیا به صورت امروز دپارتمان فاینانس وجود نداشت و صرفاً اقتصاددانانی داشتیم که در حوزه اقتصاد مالی کار میکردند. به مرور زمان با شکل گرفتن بازارهای مالی، متنوع شدن ابزارهای مالی و قویتر شدن بنیه مالی اقتصاد، این شاخه قویتر و موفق شد تا اندازهای خود را از علم اقتصاد متمایز کند. گرچه همچنان ماهیت و روشی که دارد همان روشی است که اقتصاد دارد. منتها این شاخه به خاطر اینکه بسیار گسترده شده است توانسته تا اندازهای خودش را مستقل جلوه دهد و از آنجا که رویکردی کاربردی دارد عمدتاً در دانشکدههای کسبوکار (Business Schools) و در کنار دپارتمانهایی چون حسابداری و مدیریت عملیاتی و استراتژیک قرار گرفته است. البته نگاه به فاینانس در کشورهای مختلف متفاوت بوده است. برای مثال در ایران رویکرد به این شاخه علمی، رویکرد حسابداری بوده است و عمدتاً استادان حسابداری دروس مربوط به فاینانس را تدریس میکنند. در کشور ما البته این نگاه و به تبع آن فضا در حال تغییر است و کمکم نگاه اقتصادی به فاینانس حاکم میشود.
علامت استاندارد نشان مرغوبیت کالاست و اجناس یا خدماتی که هیچ نشان استانداردی بر خود ندارند، برای استفاده و خرید بههیچ عنوان مناسب نیستند
شاید نتوان تعریف خیلی دقیق و صحیحی از استاندارد ارایه کرد، ولی بهطور کلی میتوان اینگونه عنوان کرد که استاندارد آزمایشها و مطالعات گذشته برای نتیجهگیری و استفاده در آینده است.
البته باید به این مهم توجه داشت که در طول تاریخ همواره معیارهای استاندارد تغییر میکند و هیچگاه یکسان نیست. بهواقع هر دورهای استاندارد خود را میطلبد. امروزه وقتی کالایی را خریداری میکنیم به غیر از برند آن به تاریخ تولید، انقضا و نشان یا نشانهای استاندارد آن توجه میکنیم.....
استانداردها اما تنها مربوط به کالا نمیشوند، بلکه بسیاری از خدمات را نیز شامل میشوند. باید قبول کرد هر کالا و یا هر نوع خدماتی باید در یک چارچوب مشخص ارایه شود و این چارچوبها را میتوان با استاندارد تعریف کرد. در دنیای امروزی تقریباً تمامی کشورها برای خود یک استاندارد ملی دارند.
به عبارت دیگر در بیشتر کشورها سازمانی وجود دارد که بر کیفیت کالاها نظارت میکند که به نام سازمان استاندارد معروف است. در برخی موارد بسیاری پا را فراتر گذاشته و موسساتی را ایجاد کردهاند که کارشان استاندارد است. با این اوصاف تعداد استانداردهای صادر شده مرتب بالاتر و بالاتر رفت، بهگونهای که درحال حاضر بسیاری از حرفههای مختلف در دنیا استاندارهای مخصوص خود را دارند. در این صفحه همشهری زندگی نشانهای معتبر استاندار را معرفی میکنیم. صفحهواقعیت این است که اینها مشتی از خروار ستانداردهای موجود در دنیا هستند!