تبلیغات


 
 


در تجارت بین الملی دادوستد كالا طبق عرف و عدالت انجام می پذیرد. عرف و عادت ملل مختلف متفاوت وموجب بروز مشكلات در معاملات بین المللی است. این مشكلات در جنبه های مختلف اجرای قرار داد می تواند ظاهر شود، طرفین قرارداد از عرف و عادت كشورهای یكدیگر اطلاعی ندارندو پس از انعقاد قرارداد، در اجرای آن مواجه با سئوالاتی هستندكه هر یك جواب متفاوتی برای آن دارند:

چگونه كالا را باید تهیه كرد؟
تهیه پروانه ها، مجوزها وانجام تشریفات گمركی كه از ضروریات عبور كالا از مرز است ، به عهده كیست ؟
خطراتی كه در جریان حمل متوجه كالاست بر كدامیك از متعاملین تحمیل است ، هزینه ها به عهده كیست ؟
قرارداد حمل كالا وبیمه را بایع یامشتری و به هزینه كدامیك منعقد خواهد شد؟
محل دقیق تحویل كالاكجاست ؟
انتقال ضمان چگونه است ؟
بایع در چه شرایطی قیمت كالاهای فروخته شده را دریافت خواهد كرد؟
بسته بندی به چه صورت انجام خواهدشد و مخارج آن به عهده كیست ؟
بازرسی كالا و انطباق و عدم انطباق آن با كالاهای موعود به چه نحوی و به هزینه چه شخصی صورت می پذیرد؟
و چه عواقبی را بدنبال دارد؟

با گذشت زمان عرف و عادت كشورهای مختلف شكل انسجام یافته ای به خودمی گیرد بطوریكه در بعضی از كشورها برای تمام سئوالات مطرح شده جواب استانداردی قابل ارائه می شود. بعدها به صورت اصطلاحات خاص مورد استفاده قرار می گیرد. ولی این اصطلاحات در كشورهای ختلف پراكنده است و به علت عمین پراكندگی طرفین قرارداد نمی دانند و نمی توانند دقیقا" از حدود وظائف ومسئولیت های خود درمعاملات تجاری بین المللی آگاه شوند. در بعضی از موارداصطلاحات مشابه در دو كشورمحل اقامت متعاملین وجود ندارد و حتی در مواردیكه چنین اصطلاحاتی در دو كشور وجود دارد هر یك به گونه ای متفاوت با آن برخورد داشته است.

بطوریكه حدود وظائف ومسئولیت های بایع ومشتری در یك روش حمل از كشوری به كشور دیگر متفاوت است :
به عنوان مثال مدتهاعملكرد كشور آلمان در مورد روش حمل فوب (.B.O.F) محدودتر از سایر كشورهای غربی بود: در آلمان فقط هزینه حمل در روش بیع فوب بر عهده بایع بود و حال آنكه دردیگر كشورهای اروپائی تحمل خطرات نیز بر بایع تحمیل میشده است .از اوائل قرن بیستم با افزایش سریع معاملات بین المللی ضرورت یافتن جواب های یكسان برای سئوالات مشابه و ایجاد وحدت رویه در حمل و نقل بین المللی كه سرعت بیشتری از پیش را می طلبید، احساس میشد. به این منظور سازمانهای مختلفی در سطح جهان كه موفقترین آنها اتفاق تجارت بین المللی بود، اقدام به تهیه مجموعه ای از مقررات بین المللی كردند تا رایج ترین اصطلاحات تجاری را درتجارت خارجی تفسیر كنند.اتاق تجارت بین المللی ابتداء اقدام به جمع آوری در اصطلاحات موجود ومطالعه تطبیقی در عرف و عادت كشورهای مختلف كرد و با یافتن وجوه مشترك آنها را به یكدیگر نزدیك وسرانجام به صورت مجموعه مقرارت انسجام یافته ای حاكم بر حمل ونقل بین المللی به تجار عرضه كرد. این حقیقت غیر قابل انكار كه تجارت بین المللی قرار نگرفته است و هرچند سال یك بار آن اتاق اقدام به تجدیدنظر در مجموعه مقررات عرضه شده می نماید. بطوریكه از سال ۱۹۳۶ كه سال اولین انتشار مقررات بین المللی برای تفسیر اصطلاحات بازرگانی است تا كنون چندین مرتبه مورد تجدیدنظر قرار گرفته است كه ا[رین مرتبه آن در سال ۱۹۹۰ بوده است .مقررات بین المللی برای تفسیر اصطلاحات تجاری بین المللی موفقیت فوق العاده ای داشته است بطوریكه كمتر قراردادی درتجارت بین المللی منعقد می شود كه در خصوص حمل ونقل از یكی از این اصطلاحات استفاده نكند، تا آنجا كه تفسیر آن ما را بی نیاز از مطالعه بیشتر درموضوع مقاله می نماید.

مبحث اول - اصطلاحات حمل و نقل بین المللی
در مطالعه قراردادهای تجاری بین المللی به علائم اختصاری (تحویل روی عرشه ) (هزینه وكرایه حمل ) (هزینه وكرایه حمل و بیمه ) برخورد میكنیم ۰ این علائم اختصاری كه تعداد آنها در آخرین تجدیدنظر اتاق تجارت بین المللی به سیزده علامت می رسد (اصطلاحات تجاری ) ، نامیده میشود و قواعدی كه برای تفسیر آن از طرف اتاق تجارت بین الملل عرضه شده است (اینكوترمز) نیز نام گرفته است .ما نخست تدوین و تحول ، سپس ماهیت حقوقی و در وهله سوم منفعت علمی آن را مورد مطالعه قرار می دهیم .
الف - تدوین وتحول
كارهای مقدماتی تدوین اینكوترمز در سال ۱۹۲۰ در اولین كنگره اتاق تجارت بین المللی تهیه شد. در این كنگره كمیته ای تخصصی تشكیل شد كه بزودی متخصصین كشورهای مختلف را گردهم آورد. تحت این شرایط كارهای بسیار ارزشمندی با استفاده از روش حقوق تطبیقی صورت پذیرفت. مع هذا اولین انتشار اصطلاحات تجاری تاسال ۱۹۲۹ به تعویق افتاد، این انتشار فقط حاوی شش اصطلاح همراه با تفسیر آن بود. كاری ناقص ولی آغازبسیار مفید و ارزشمندی بود.بعدها با مطالعه بیشتر، در سال ۱۹۳۶ اولین انتشار رسمی اینكوترمز در(نه ) اصطلاح انجام شد. این اصطلاحات كه معرف رایج ترین روشهای حمل كالا در زمان خود بود. عبارت بودنداز: egairrac ro thgierF،FIC،F dna C ،BOF،SAF،roF،wxE (krowxE) (۳)yauQ xE pihs xE ،ot diaP
اینكوترمز برای هریك از این اصطلاحات در دو قسمت متقابل تحت عنوان الف و ب تعهدات بایع وسپس تعهدات مشتری را جداگانه برشمرده است. بایع و مشتری با استفاده از آن حدود وظائف و مسئولیتهای خود رامشخص می كنند و با رجوع به آن از حدودوظائف و مسئولیتهای خود را مشخص می كنند و بارجوع به آن از حدود وظائف ومسئولیتهای خود آگاه می شوند. به این ترتیب ، به جای اینكه در قرارداد بیع وظائف و تعهدات متقابل طرفین در خصوص حمل كالا تشریح شود با استناد، به عنوان مثال ، به روش حمل RFG بایع می داند كه وظیفه اوست ، كه به هزینه خود، قرارداد حمل كالا به بندمقصد تعیین شده با شرایط متداول در سمر معمول و بانوعی كشتی دریائی كه معمولا" برای حمل كالای موضوع قرارداد به كار می رود، منعقد نماید بنابراین دو خصیصه عمده برای اصطلاحات تجاری می شود بر شمرد.
۱- در وهله اوی این روش شناخته شده و عمومی است و بااستناد به آن از چانه زدن طرفین قرارداد در آینده جلوگیری به عمل می آید و در تسریع مبادلات تجاری بین المللی كه نیاز ضروری به آن است ، تاثیر فوق العاده ای دارد. انعقاد قرارداد با تلفن تلكس و فاكس یا هر نوع وسیله دیگر اگر قرار بر انشاء جزئیات تعهدات طرفین باشد، كاری بس مشكل و متضمن اتلاف وقت بسیار است .
۲- نقش دومی كه (اصطلاحات تجاری ) ایفاء می كند شناخت و هماهنگ كردن روشهای حمل بین الملی است كه خود یكی از اهداف بالای دست اندركاران حقوق تجارت بین المللی از آغاز قرن بیستم است. در مقدمه رسمی اینكوترمز سال ۱۹۵۳ این هدف به صراحت بیان شده است. به موجب این مقدمه هدف اینكوترمز تدوین مجموعه مقررات بین المللی برای تفسیر رایج ترین اصطلاحاتی كه در تجارت خارجی بكار گرفته می شود است ، این قواعد برای دست اندركاران تجاری تهیه شده است كه مطمئن بودن قواعد بین المللی متحدالشكل را بر تردید ناشی از اختلافات تفاسیر اصطلاحات تجاری در كشورهای مختلف ترجیح می دهند) .گفتیم كه اولین انتشار رسمی اینكوترمز در سال ۱۹۳۶ بوده است ولی در سالهای ۱۹۶۷،۱۹۷۶،۱۹۸۰و۱۹۹۰ نیز اصلاحاتی در اینكوترمز به عمل آمده است كه فقط مطالعه اینكوترمز سال ۱۹۹۰ را كه اكنون قدرت اجرائی دارد مفید میدانیم .ب - ماهیت حقوقی
اصولا" قواعدی كه توسط نهادهای تجارتی بین المللی تنظیم می شود اختیاری است. اتاق تجارت بین المللی نیز كه از كمیته های ملی كشورهای مختلف به وجود آمده است و طبق اساسنامه خود هیچ دولتی را به عنوان عضو نمی پذیرد، از این اصل استثناء نشده است. در اغلب مقرراتی كه توسط اتاق تجارت بین المللی تنظیم شده است ، الزامی شدن آن به صورت شرط در مقدمه ذكر گردیده است .خصیصه اختیاری بودن اینكوترمز سال ۱۹۵۳ در متن آن بشرح زیر آمده است.
منظور را بصراحت در قرارداد خود شرط كنند- همین فرمول در اینكوترمز سال ۱۹۹۰ (شماره ۲۲مقدمه ) تكرار شده است. بنابراین ارزش اینكوترمز به این لحاظ در حد توصیه اتاق تجارت بین المللی به تجار برای استفاده از آن تنزل پیدا می كند.اختیاری بودن قواعد اینكوترمز مطابق با طبیعت آن است : اجرای اصطلاحات تجاری بین المللی لزوما" بای در مناطق مختلف ممكن باشد. این امكان وجود نخواهد داشت مگراینكه قواعد مذكور بتواند تا حدودی با عرف خاص محل تجارت هماهنگی و انطباق داشته باشد. اگر انتظار این قابلیت انطباق را از قواعدی داشته باشیم ، طبیعی است كه این قواعد نمی تواند جنبه اجباری داشته باشد.بلكه متعاقدین باید حق تغییر بعضی از مواد آنرا داشته باشد. قواعد اینكوترمز به همین صورت تنظیم شده است و به طرفین اجازه داده شده است تا بعضی از شرایط آنرا براوضاع واحوال خاص معامله به طرفین اجازه داده شده است تا بضعی از شرایط آنرا بر اوضاع و احوال خاص معامله خود انطباق دهند. در این صورت آن ماده یا مواد از قراردادكه با قواعد اینكوترمز معارض باشد به مورداجراء گذاشته می شود و بر قواعد اینكوترمز در آن مورد حكومت دارد.اختیاری بودن استناد به اینكوترمز مانع شكوفائی وموفقیت آن نبوده است. چنانكه گفته شد امروزه كمتر قراردادی بین المللی كه اقتضای انجام آن حمل كالا از كشور به كشور دیگر باشد دیده میشود كه به قواعد اینكوترمز استناد نكرده باشد. علاوه بر قراردادهای خصوصی اغلب شرایط عمومی و خصوصی بیع و قراردادهای نمونه كه قبلا" خود منبع اصلی عرف و عادت بوده است به اینكوترمز استناد می كند و این چنین شهرت بین المللی اینكوترمز نوعی اثر معكوس بر عرف را به وجود آورده است كه از آن به عنوان عرف تجاری بین المللی در بیع نام برده اند. این موفقیت اینكوترمز ناشی از انطباق آن بر عملكرد تجاری بین المللی است ولی ادامه این موفقیت نیاز به تجدیدنظر مداوم وانطباق آن با عرفهای جدید تجاری بین المللی دارد كه اتاق تجارت بین المللی به آن آگاهی دارد و همانطوریكه گفته شد چنین مرتبه در آن تجدیدنظر نموده است .
ج - منفت عملی
اینكوترمز سه معضل عمده حمل كالارا در تجارت بین المللی حل نموده است. این سه معضل عبارتنداز: ۱) تحویل كالا ۲)انتقال ضمان معاوضی ۳) تقسیم هزینه وانجام تشریفات و تهیه مدارك مربوط به عبور از مرز.
۱- در اینكوترمز سال ۱۹۵۳ در شمارش تعهدات بایع بر (تحویل ) كالا بیش از سایر تعهدات تكیه شده بود. ولی در اینكوترمز سال ۱۹۹۰ اولین تعهد بایع تهیه كالا است. این تقدم و تاخر در انشاء مربوط به تحولات اقتصاد بین المللی است. در روزگار ما معاملاتی انجام میشود كه موضوع آن در لحظه انتقاد قرارداد وجود ندارد و بایع متعهد به تهیه آن در فاصله زمانی معین می گردد. گاهی كالا مصرف مخصوص و انحصاری دارد كه در بازار آزاد پیدا نمی شود و قابل استفاده برای عموم نیست و باید به سفارش مشتری و برای جوابگوئ به اهدفا خاص او ساخته شود. گاهی ساخت كالا نیاز به سرمایه گذاری كلانی دارد كه بایع به تنهائی قادر به تهیه آن نیست و به كمك سرمایه خریدار ساخته میشود. در این گونه موارد تهیه كالا مستلزم سرمایه گذاری و تحویل آن مرحله ای جداگانه از انعقاد قرارداد است. اینكوترمز سال ۱۹۹۰ با پیشرفت زمان انطباق داده شده است و به جای تحویل كالا تهیه آنرا در راس تعهدات فروشنده قرار داده است. به موجب این تعهد فروشنده موظف است كالا و سیاهه بازرگانی ، یا پیام الكترونیكی معادل آن را مطابق قرارداد بیع تهیه كند و سپس كالا را در تاریخ مقرر با ظرف مهلت تصریح شده در محل معین تحویل دهند.
۲- در بیع بین المللی مساله انتقال (ضمان معاوضی ) حائز اهمیت فوق العاده است. زیرا خطراتی كه مبیع را قبل و بعد از قبض تهدید می كند به مراتب بیش از بیع داخلی است و مدت زمانی كه كالا در معرض خطر است نیز طولانی تر از بیع داخلی است .مشكل به این صورت ظاهر میشود كه بعد از انعقاد بیع كالائی كه موضوع قرارداد است تلف میشود و یا خسارت می بیند و یافاسد میشود و این سئوال را مطرح می سازد كه آیا نتایج آنرا بایع باید تحمل كن یا مشتری ؟ طبیعی است برحسب اینكه ضمان بر عهده كدامیك از آن دو باشد. تعهد پرداخت قیمت از عهده مشتری ساقط یا برعهده او استقرار می یابد.خطراتی كه كالا را تهید می نماید متنوع و علاوه بر وقایع مادی مثل سقوط كالا به هنگام بارگیری و باراندازی ، خارج شدن قطار از ریل آهن و برخورد كشتی بر صخره و یا سقوط هواپیما و تصادف تریلی ، شامل وقایع سیاسی مثل ضبط اموال توسط دولتها و یا ممنوعیتهای مربوط به صدور و ورود بعضی كالاها نیز می شود. سیاست محاصره اقتصادی بعضی از كشورها توسط بعضی دیگر كه ازپدیده های زمان ما است اثر مستقیم بر تعهد تحویل كالا دارد. بنابراین تعیین كسیكه باید خطرات ناشی از وقایع را تحمل نماید حائز اهمیت خاص است .در حقوق روم تحت تاثیر ضرب المثل onimod tirep ser رابطه ای مسقتیم بین انتقال ضمان وانتقال مالكیت به وجود آمده است كه انعكاس آن در حقوق كشورهائیكه تحت تاثیر حقوق روم بوده انددیده میشود.در حقوق فرانسه اگرچه صریحا" انتقال ضمان با تحقق توافق طرفین پذیرفته شده است ولی استنثائی كه بر اصل وارد آمده است اثر ضرب المثل حقوق روم را به خوبی نشان می دهد. در توضیح مطلب باید از یكطرف یادآورد ماده ۱۱۳۸ قانون مدنی فراسنه ، وازطرف دیگر ماده ۱۵۸۵ آن قانون شد.به موجب ماده ۱۱۳۸ تعهد تحویل شیئی به صرف رضایت طرفین عقد كامل میشود. اصلی كه در بند اول این ماده استقرار یافته است در بند دوم آنتوضیح داده شده است : از لحظه ای كه شیئی مذكور می بایست تحویل می شد طلبكار مالك شیئی می شود و خطرات به او انتقال می یابد ولو اینكه قبض شیئی صورت نگرفته باشد. این ماده كلیت دارد و نظر یه اینكه در قسمت تعهدات و قراردادهای قانون مدنی جای گرفته است ، بر این نوع تحویل شیئی به موجب هر عقدی به مورد اجراء گذاشته می شود.بدنبال این كلیت ماده ۱۶۲۴ در مورد تلف مبیع قبل از قبض ارجاع به همان ماده ۱۱۳۸ داده است. بنابراین علی الاصول درحقوق فرانسه در صورت مفقود، معدوم یا فاسد شدن كالا قبل از تحویل ، مشتری تحمل خسارت را می نماید.ولی ماده ۱۵۸۵ قانون مدنی مذكور استثنات مهمی بر اصل وارد آورده است. به موجب این ماده در موردیكه مبیع با وزن یا شمارش یا اندازه فروخته می شود، تا لحظه ایكه وزن ، شمارش یا اندازه انجام نگرفته است ، ضمان تلف مبیع بر عهده بایع است. اهمیت استثناء به این علت است كه اغلب كالاهای مورد معامله با این روشها تعیین وتفكیك میشوند و در عمل دامنه شمول استثناءبه اندازه ای است كه اصل را تحت الشعاع خویش قرار داده است. درحقوق انگلیس هم از همین قواعد پیروی شده است. مواد۱۶تا۲۰ قانون بیع كالای این كشور، حاكی از انتقال مالكیت همزمان با انعقاد قرارداد است اگرچه لحظه پرداخت ثمن و یا تحویل كالا موخر برآن باشد.(در حقوق اسلام نیز قاعده این است كه تلف مال باید از كیسه مالك باشد و همان كسی كه سود مالی را می برد غرامت آنرا باید تحمل كند(من له الغنم العزم )۰ با وجود این در مورد تلف مبیع پیش از قبض نظر مشهور و قاطع فقیهان امامیه ضمان را بر عهده بایع می نهد وو این سئوال را مطرح می سازد كه قاعده (تلف مبیع پیش از قبض ، حكم استثنائی ا ست یا مقتضای معاوضه است ) .در حقوق كنونی ایران عقد بیع تملیكی است ( ماده ۳۶۲ قانون مدنی بنداول ) یعنی در اثر توافق طرفنی و به محض انعقاد عقد مبیع به مشتری منتقل می شود، با وجود این به موجب ماده ۳۸۷قانون مدنی انتقا لضمان با تسلیم مبیع تحقق پیدا می كند.بر عكس در حقوق آلمان و حقوق سویس قضیه به گونه دیگری مطرح شده است .درحقوق آلمان به استناد ماده ۴۴۶ BGBبا تحویل شیئی فروخته شده ضمان معاوضی انتقال می یابد و تنها با رضایت طرفین عقدكامل نمی شود. در حقوق سویس نیز قاعده این است كه تحویل شیئی برای انتقال مالكیت ضروری است .از مطالعه حقوق تطبیقی چنین استنباط می شود كه در مورد انتقال ضمان در حقوقهای ملی دو نظریه متفاوت وجود دارد. به موجب نظریه اول انتقال ضمان همزمان با تسلیم مبیع انجام می پذیرد و به موجب نظریه دوم انتقال ضمان با توافق طرفین همزمان است .در تجارت بین المللی پیوند انتقال ضمان با انتقال مالكیت یا باتحقق اراده طرفنی وانعقاد عقد، مد نظر قرار نمی گیرد. دراین نوع تجارت ، انتقا لضمان را باید در چارچوبه منافع بدهكار و طلبكار و بدهكاران وطلبكاران آنها وسایراوضاع و احوالی كه بر موضع احاطه پیدا كرده اند مورد مطالعه قرار دارد و در هرنوع روش حمل مسئله انتقال ضمان را بگونه ای خاص معین نمود. گذشته از این قواعد اینكوترمز ادعای قابلیت اجراء برحمل ونقل بین المللی دارد و می بایست به طریقی تنظیم گردد تا از تعارض سیستم های مختلف حقوقی اجتناب نماید. به این منظور و بدون توجه به نظریه حاكم بر حقوق داخلی این یا آن كشور اینكوترمز اقدام به تعیین لحظه انتقال ضمان در هر روش حمل خاص نموده است كه بطور متحد الكشل در سطح جهان به مورد اجراء در آید و به این طریق معضل اساسی در حمل كالا را بر طرف نموده است. به عنوان مثل طرفین قرارداد با استاد به روش حمل كالا فوب (.B.O.F) بطور ضمنی سیستم های انتقال ضمان كشورهای خود را كنار گذاشته و سیستم انتقال ضمان بر روش حمل كالا فوب (.B.O.F) را پذیرفته اند. دراین نوع روش حمل ، لحظه انتقال ضمان لحظه عبور كالا از نرده كشتی در بندر بارگیری تعیین شده است. تا قبل از عبور كالا از این نرده كلیه خطراتی كه متوجه كالا است بر عهده بایع و پس از عبور از نرده كشتی بر عهده مشتری است .به همین ترتیب در هر نوع روش خمل كه اینكوترمز به تجار عرضه نموده است ، لحظه انتقال ضمان به صراحت مشخص و حدود مسئولیت های بایع ومشتری با دقت تعیین شده است .
۳- مساله دیگری كه اینكوترمز تكلیف آنرا به خوبی روشن نموده است ،مساله تحمیل هزینه ها است .
بطور كلی بین تقسیم هزینه ها وانتقا لضمان رابطه مستقیم وجود دارد.خطراتی كه كالا را تهدیدمی كند بر عهده هر كی از متعاملین كه باشد، اوست كه باید مال اندیشی های لازم برای حفظ وجابجائی و جلوگیری از وقوع خسارت بكند وهزینه های لازم را برای انجام این امور پرداخت نماید. بنابراین بایع تمام هزینه هائی كه تا لحظه تحقق تحویل ( كه همان لحظه انتقال ضمان نیز هست ) ضرورت می یابد را پرداخت می نماید. ولی این كلیت مانع این نیست كه بایع طبق شروط قراردادموظف به تحمل هزینه هائی بعد از انتقال ضمان باشد- این نوع هزینه ها بیتشر مربوط به هزینه ارسال كالا است كه ممكن است پرداخت هزینه های ارسال (هزینه ارسال غیر از كرایه حمل است ) زمینی ، هوائی یا دریائی باشد. به غیر از این موارد استثنائی بایع همیشه فقط هزینه هائی را تحمل خواهد كر كه اقتضای ضرورت عملیات تحویل كالا است .با وجود این اینكوترمز لازم دانسته است تا تكلیف پرداخت هزینه های ناشی از تقصیر هر یك از طرفین را روشن نماید.درهمان مثال از روش حمل فوب B.O.F تصریح به این شده است كه اگرمشتری در ورود به موقع كشتی و یا عدم توانائی كشتی برای تحویل گرفتن محموله و یا عدم رعایت زمان معهود برای بارگیری محموله قصوری ورزد، موظف به پرداخت هر نوع هزینه اضافی خواهد بود اگرچه كالا هنوز از نرده كشتی عبور نكرده است وعلی الاصول هزینه ها بر عهده بایع است. به عنوان مثال اگر كشتی زودتر از زمان معهود وارد بندر شود وكالا آماده بارگیری نباشد وصاحب كشتی تقاضای حق معطلی نماید، در این صورت چون مشتری كشتی را قبل از وقت مقرر به بنرد فرستاده است ، خود باید تحمل هزینه های معطلی كشتی را پرداخت نماید. برعكس ممكن است كشتی به موقع وارد بند شده ،ولی به علت سازماندهی بد بایع كالا در موعد مقرر آماه بارگیری نباشد و در نتیجه موجب معطلی كشتی گردد در این صورت بایع هزینه معطلی كشتی كه نتیجه قصور خویش است را خواهد پرداخت .
مبحث سوم - اصطلاحات قابل انطباق بر انواع حمل
روش سنتی حمل ونقل بین المللی این است كه هركالائی را به طریق هوائی - زمینی و دریائی به كشور دیگر انتقال می دهند. تنظیم قواعد اینكوترمز سال ۱۹۵۳ بر این مبنا استوار بوده است. در اینكوترمز سال ۱۹۹۰ روشی اتخاذ شده است كه فقط تفكیك بین حمل دریائی با انواع مختلف حمل دیگر مد نظر قرار نگرفته است .در ایكوترمز سال ۱۹۹۰ هفت نوع روش حمل مشترك بین طرق مختلف حمل ازجمله حمل مركب است .هفت نوع حمل مذكور عبارتنداز:
۱- WXE خلاصه كلمه skrow xEبه معنی تحویل درمحل كار
۲- AGF " " reirraC eerF" " تحویل به حمل كننده
۳- TPC " " ol diaP egairraC" "كرایه حمل ،پرداخت شده تا
۴- PIC oT diaP ecravitsni dna egairraCكرایه حمل وبیمه پرداخت شده
۵- FAD " "retnorF ta derevileD" " تحویل در مرز
۶- UDD " "diapnU ytuD derevileD" " تحویل عوارض پرداخت شده
۷- PDD " " diaP ytuD derevileD" "تحویل عوارض پرداخت نشده
الف - تحویل به حمل كننده
این هفت نوع روش حمل را به دو دسته تقسیم و مورد مطالعه قرار می دهیم . در این سه مورد عبارنداز ACF TPC .piC اینك وجوه اشتراك و موارد افتراق آنرا تشریح می كنیم .
۱- وجوه مشترك
در قرارداد بیعی كه استناد به (تحویل به حمل كننده ) دارد بایع ومشتری نقطه معینی را به هنگام انعقاد قرارداد تعیین می نماید كه كالا در آن محل تحویل شود.در ماردكیه نقطه معنی مشخص نشده باشد بایع حق انتخاب نقطه مناسب در محدوده ای كه بتوان كالا را در اتیرا حمل كنده قراردهد، دارد.در این نوع قراردادها، حمل كننده به كسی می گویند كه در قرار داد حمل اجراء یا قمدمات انجام حمل از طریق راه آهن ، جاده ای ، دریائی ، آبراه داخلی ،دریائی یاتركیبی از این انواع را تعهدكند. ممكن است مشتری به بایع دستور دهد كه كالا را به عنوان مثال به یك عامل حمل كه خود حمل كننده نیست ، تحویل دهد در این صورت فرض بر آن است كه وظیفه بایع در مورد تحویل كالا وقتی به پایان می رسد كه كالا تحت نظارت آن عامل قرار گیرد.
اخیرا" در كشورهای مختلف دنیا استفاده از ترمینالها برای حمل و نقل كالا روش جاری شده است وكاربرد آن در قراردادهای حمل عادی شده است. اینكوترمز نیز برای رفع هرگونه ابهام اقدام به تعری فاین اصطلاح نموده است و كلمه ترمینال را در وسیع ترین مفهوم آن به كار گرفته است. مقصود از ترمینال حمل ونقل در قواعد حمل ونقل اتاق تجارت بین المللی ایستگاه راه آهن ، ایستگاه حمل ، ترمینال یا محوطه كانتینر، ترمینال مختلط چند منظور و یا هر گونه محوطه ای كه به حمل كالا اختصاص یافته باشد، است .در (تحویل به حمل كننده ) بایع علاوه بر كالا باید سیاه بازرگانی و یا پیام الكترونیكی معادل آن و گواهی های انطباقی كه در قرارداد پیش بینی شده است ، تهیه نماید، با هزینه ومسئولیت خود پرانه های صدور وسایر مجوزهای رسمی را دریافت كند،تشریفات گمركی موردنیاز برای صدور كالا را انجام دهد وكلیه خطرات فقدان و خسارت وارده بركالا تا زمان تحویل را تحمل نماید. چگونگی تحویل كالا به این طریق است كه بایع باید كالا را در تاریخ مقرر و محل معین و یا زمان و مكان متعارف برای انجام چنین منظوری تحت نظارت حمل كننده و یااخشاص دیگری كه از جانب مشتری نام برده شده است. تحویل دهد. به موقع مشتری را از قراردادن كالا تحت نظارت حمل كننده ، و یا احتمالا" خودداری حمل كننده ازتحویل گرفتن كالا، مطلع سازد، هرگونه قصور در انجام این وظائف موجب عدم انتقال صحیح ضمان از عهده بایع بر عهده مشتی و جبران خسارت وارده است.مسملا" كالائی قابل تحویل است كه بازرسی ، بسته بندی ، علامت گذاری شده باشد. هزینه آن دسته از عملیات بازرسی كه برای تحویل كالا به حمل كننده ضروری است (اندازه ، وزن ، شمارش ) از وظائف بایع است ، ولی چنانچه مشتری بخواهد با اطمینان بیششتری كالا را تحویل بگیرد، با هزینه خودمی تواند، اقدام به بازرسی نماید.
۲- موارد دفتراق
در روشهای متفاوت حمل كه (تحویل به حمل كننده ) انجام میشود وجوه افتراق نیز وجود دارد كه عمدتا" مربوط به انعقادقرارداد حمل و بیمه است .در روش حمل ACF بایع هیچ وظیفه ای اجباری در خصوص قرارداد حمل ندارد. البته در صورتی كه مشتری تقاضا نماید یاعرف تجارت بر آن باشدومشتری دستوری مخالف آن نداده باز بایع می تواند قرارداد حمل را طبق روش معمول با مسئولیت و هزینه مشتری منعقد نماید در مورد قرارداد بیمه بایع هیچ مسئولیت و وظیفه ای ندارد
بر عكس د رروش حمل به طریق TPC (ot diaP egairraC) بایع موظف است به هزینه خود قرارداد حمل كالا را به نقطه تعیین شده در مكان مقصد تعیین شده با شرایط متداول ، در مسیر معمول به روش متعارف منعقد نماید، در صورتیكه نقطه ای مورد توافق قرارنگرفته باشد بایع می تواند در محل تعیین شده نقطه را كه برای منظورش مناسب ترین است ، انتخاب كند.در این نوع روش حمل مثل مورد ACF (reirraC eerF) بایع تعهدی د رمورد بیمه كالا ندارد.در حمل و نقل روش pic(ot diap ecnarusni dna egairraC) بایع علاوه بر انعقاد قرارداد حمل به همان روش .T.P.C متعهد به انعقاد قرارداد بیمه به هزینه خود است .
جزئیات قرارداد بیمه در قرارداد اصلی بیع مورد توافق قرار می گیرد ولی از نظر اینكوترمز بیمه باید به نحوی انعقاد یابد كه مشتری یا هر شخص دیگری كه در بیمه كالا نفعی داشته باشد، بتواند مستقمیا" از بیمه گر خسارت بگیرد، قرارداد بیمه با بیمه گران یا شركتهای بیمه ای كه حسن شهرت دارند منعقد می شود و حداقل پوشش بیمه آن مطابق با شرایط انستیتو بیمه گران لندن است .چنانكه ملاحظه می شود افتراق روشهای حمل به طریق (تحویل به حمل كننده ) در این است كه ، در روش حمل ACF بایع تعهد انعقاد قرارداد حمل وبیمه را ندارد، در صورتیكه در روش حمل TPC بایع متعهد به انعقاد قرارداد بیمه و قرارداد حمل به هزینه خوداستب - تحویل در مرز
در روش (تحویل در مرز) در قرارداد بیع نقطه معین در مرز گمركی كشور همجوار تعیین می شود كه بایع باید كالا را در آن نقطه تحویل دهد. تعهد بایع وقتی به پایان می رسد كه كالا را برای صدور از گمرك كشور خود ترخیص كند و در محل تعیین شده دراختیار مشتری گذارد.
۱- وجوه اشتراك
سه اصطلاح "PDD.UDD-FAD" از اصطلاحات اینكوترمز سال ۱۹۹۰ به تحویل كالا در مرز اختصاص داده شده است .اصطلاح (مرز) كلی است و بنابراین برای هر مرزی از جمله مرز كشور محل صدور به كار می رود، ازطرف دیگر این اصطلاع اگر چه عمدتا" در حمل از نوع راه آهن یا زمینی مورد استفاده قرار می گیرد ولی در مورد مرز هوائی ودریائی نیز می تواند بكارگرفته شود.در انواع مختلف روشهای حمل و تحویل كالادرمرز) بایع باید كالا و سیاهه بازرگانی یا پیام الكترونیكی معادل آن را مطابق قرارداد بیع تهیه و گواهی های مطابقت دیگری كه ممكن است قرارداد لازم بداند را آماده ناید، پروانه ها، و گواهی های مطابقت دیگری كه ممكن است قرارداد لازم بداند را آماده نماید، پروانه ها، مجوزها، و تشریفات گمركی را كه مستلزم صدور كالا است به هزینه خود كسب نماید. اگر قرار بر عبور كالا از كشور ثالثی باشد بایع تشریفات گمركی ترانزیت كالا را انجام دهد. پرداخت هزینه حمل و انعقاد قرارداد مربوط به آن برا یحمل كالا به نقطه تعیین شده از وظایف دیگر بایع است. پس از انجام این تشریفات كالا را بدون هیچ اقدامی در مورد بیمه ، با مدارك تحویل مثل سند، حمل یاپیام الكترونیكی معادل آن در محل تحویل تعیین شده در تاریخ و یا مهت تصریح شده در اختیار مشتری بگذارد. هر گونه قصور در انجام این وظایف موجب مسئولیت است .در مورد (تحویل كالا در مرز) نیز اینكوترمز در نقطه ای را معین نموداست كه محل تلاقی وتفكیك مسیولیت های بایع ومشتری است. تا رسیدن به نقطه تحویل كلیه هزینه های مربوط به كالا و حمل آن و هزینه های انجام تشریفات گمركی لازم برای كالا و كلیه مسئولیتهای فقدان ، معدوم یا خسار دیدن كالا بر عهده بایع است. از آن نقطه به بعد بایع مسیولیتی در مورد كالا ندارد و با تحویل صحیح آن تعهدات او به پایان می رسد. همین نقطه پایان تعهدات بایع ،نقطه آغاز تعهدات مشتری است. فقط در موردی تعهدات بایع یا مشتری بر حسب مورد به بعد یا قبل از نقطه تلافی مسئولیتها تسری داده خواهد شد كه مرتكب قصور شده باشند. مثلا" بایع در بعضی از مواردموظف به تعیین تایخ یا محل تحویل كالا و اطلاع به موقع آن به فروشنده است. حال اگر در اثر عدم اطلاع به موقع مشتری خسارتی بر كالا تحمیل شده و یا وسیله نقلیه دچار معطلی شد، پرداخت هزینه آن بر عهده بایع است .
۲- موارد افتراق
موارد افتراقی كه بین سه روش حمل (تحویل كالا در مرز) وجود دارد بیشتر مربوط به نقطه تحویل كالا است كه بر حسب مورد در داخل كشور بایع بعد از ترخیص اما قبل از مرز گمركی كشور همجوار یا در كشور ورودی بعد از عبور از گمرك و یا در نقطه معینی در داخل كشور وارد كننده انجام میشود.تحویل كالا در هر نقطه ایك هانجام شود هزینه های مربوط به كالا تا نقطه تحویل را نیز متضمن است. این هزینه ها علاوه بر كرایه حمل و بسته بندی و علامت گذاری و غیره ك هرابطه وجودی باخودكالا دارند، شامل هزینه های مربوط به معدوم شدن و یا خسارت دیدن كالا نیز می شود.در روش حمل FAD بایع در مورد تحویل كالا هنگامی به پایان می رسد كه كالا برای صدور ترخیص كند و در نقطه ومحل تعیین شده در مرز، اما قبل از مرز گمركی كشورهمجوار در اختیار گذارد. این اصطلاع بیشتر در حمل راه آهن یا زمینی مورد استفاده قرارمی گیرد و قابل انطباق بر هر نوع حمل دیگری نیز هست. در اینجا نقطه تلاقی وظائف ومسئولیتهای بایع ومشتری نقطه بین دومرز كشور همجواراست. ممكن برای رسیدن به این نقطه كالا لزوما" ابز طریق كشور دیگری عبور كند. در این صورت هزینه های مربوط نیز به عهده بایع خواهد بود. با دادن مثالی موضوع روشنتر می شود:فرض كنیم تاجر ایرانی كالائی را در فرانسه خریداری كرده باشدو در قرارداد استناد به روش حمل FAD مرز بازگان نموده باشد. در این صورت تاجر فرانسوی پس از انجام همه تشریفاتی كه مستلزم خروج كالا از فرانسه وترانزیت آن از كشورهای مختلف است. باید كالا را در مرز، پس از عبور و ترخیص كالا از گمرك تركیه و قبل از ورود به گمرك ایران تحویل دهد.نوع دوم (تحویل درمرز) UDD است كه چنانكه گفتیم اختصار اصطلاح (diapnU ytuD derevileD) است. در این نوع روش حمل وظیفه بایع در مورد تحویل هنگامی به پایان می رسد كه كالا را در محل تعیین شده در كشور ورودی در اختیار مشتری قرار دهد. بایع باید پس از تهیه كالا طبق قثرارداد وكسب پروانه ها، مجوزهاوتشریفات (گمركی ) قرارداد حمل را با حمل كننده منعقد نماید. درتاریخ مقرر با قبول مسئولیتهای فقدان یا خسارت وارده بركالا وپرداخت هزینه ها در لحظه تحویل واطلاع به موقع خریدار و تهیه مدارك تحویل كالا را بازررسی و بسته بندی كالا را در نقطه تعیین شده در تاریخ مقرر یا ظرف مهلت مقرر پس از عبور از مرز بدون پرداخت عوارض ، مالیاتها و دیگر مخارج رسمی قابل پرداخت به هنگام ورود و با پرداخت هزینه انجام تشریفات گمركی مذكور در اختیارمشتری قرار دهد.پرداخت هزینه های رسمی ورود كالا مثل عوراض ، مالیاتها و دیگر مخارج رسمی بر عهده مشتری است فقط همانطوریكه تصریح شده ،هزینه انجم تشریفات بر عهده بایع است. معهذا در قراردادها گاهی اصطلاح U D D را به اضافاتی بكار می برند مثلا" :(noitanitsed fo ecalp demaN)TAV UDDكاربرد این نوع اضافات حاكی از توافق طرفین بر تحمیل هزینه های رسمی و بعضی از مالیاتها مثل مالیات ارزش افزوده بر بایع است. نتیجه اینكه اگر UDD بدون اضافاتی بكار گرفته شد تعهد بایع در خصوص كالا بدون پرداخت عوارض گمركی و سایرمالیاتها و حقوق رسمی ورود كالا پایان می پذیرد. ولی اگر طرفین بخواهند پرداخت بعضی از هزینه های قابل پرداخت به هنگام ورود كالا را بر عهده بایع گذارند باید صریحا" در قرارداد شرط نمایند. درمثالی كه قبلا" ذكر شد تاجر فرانسوی كه كالائی را،UDD مرز بازرگان فروخته باشد، باید كالا را در داخل خاك ایران در مرز بازرگان بدون پرداخت عوارض مالیاتها و حقوق رسمی ایارن و با پرداخت هزینه انجام این تشریفات وكلیه مخارجی كه تا این لحظه بركالا تعلق گرفته است ، تحویل دهند. بنابراین فرق بین FAD UDD در همین تحویل كالا در نقطه مرزی است. كه در FAD قبل از عبور از مرز ایران و درUDD بعد از عبور از مرز ایران انجام میشود.سومین روش حمل (تحویل درمرز) عوارض پرداخت شده (diaP ytuD derevildD) PDD است. مراد از این اصطلاح این است كه وظیفه بایع در مورد تحویل كالا هنگامی به پایان می رسد كه كالا را در محل تعیین شده در كشور ورودی با پرداخت همه هزینه هائی كه در بالا بردن UDD متذكر آن شدیم و بر عهده گرفتن همان ضمان و تهیه همان مداكر واسناد در داخل كشور ورودی در محل تعیین شده در قرارداد تحویل دهد. در این نوع روش حمل عوراض و حقوق گمركی و سایر هزینه های رسمی و غیر رسمی كالا بر عهده بایع است .در مثال فوق تاجر فرانسوی كه با تاجر ایرانی قرارداد تحویل PDD قزوین جلو كارخانه با آدرس مشخص منعقد نموده است ، وظیفه بایع انجام نخواهد پذیرفت مگر اینكه كالا را جلو كارخانه مشخص شده در اتیار مشتری قرار دارد.فرق این نوع روش حمل با روش حمل قبلی در حمل كالا از مرز بازرگان به جول كارخانه در قزوین است كه به عنوان نقطه تحویل مشخص شده است. انتقال نقطه تحویل كالا از مرز بازرگان به جلو كارخانه در قزوین متضمن پرداخت هزینه حمل و قبول خطرات و مسئولیت ها و هزینه های لازم برای انجام كار از از طرف بایع است
خلاصه اینكه از مقایسه این سه روش حمل تفاوت آن در میزان پیشرفت به مقصد كالا دیده می شود كه هر چه پیشرفت بیشتر انجام شد وظائف و حدود مسیولیت بایع را سنگینتر و وسیعتر می نماید.
در حمل مركب زمینی ، هوائی ، راه آهن دریائی دو اصطلاح در دو نهایت ، روش حمل قرار دارد، در روش حمل WXE به اختصار(skroW XE) یعنی (تحویل در محل كار) كالا در كشور بایع و در محل كار او یا كارخانه و یا انبار متعلق به او صورت می پذیرد. در روش PDD تحویل كالا در نهایت دیگر یعنی در محل كار ویا در محلی در كشور خریدار كالا باید تحویل شود.
در اینكوترمز سال ۱۹۹۰ اصطلاحات شش گانه زیر به حمل و نقل از طریق دریا اختصاص داه شده است :
۱- SAFاختصاركلمات (pihS edisgnola eerF)به معنی تحویل دركناركشتی
۲- BOF " " (draob no eerF) " " تحویل روی عرشه
۳- REC " " (thgierF dna tsoC) " " هزینه كرایه حمل
۴- FIC " (thgierF dna ecnarusni tsoC)كرایه حمل ونقل پرداخت شده
۵- SED " " (pihs XE drevileD) " " تحویل ازكشتی
۶- QED " " (yauQ XE drevileD) " " تحویل دراسكله
از این اصطلاحات سه اصطلاح B.O.F ،R.F.C-FiC كه با هم قرابت بیشتر دارند را در پاراگراف الف و سه اصطلاح دیگر رادرپاراگراف ب مطالعه می كنیم .
الف - بارگیری بر عرشه كشتی
قرابت سه اصطلاح .B.O.F ،R.F.C ،F.I.C در این است كه هر سه اصطلاح تحویل كالا روی عرشه كشتی صورت می گیرد.
(تحویل روی عرشه ) به این معنای است كه وظیفه بایع درمورد تحویل كالا هنگامی به پایان می رسد كه كالا در بندر محل تعیین شده از نرده كشتی گذشته باشد.
۱- وجوه مشترك
در این نوع روشهای حمل بایع باید كالا وسیاهه تجارتی یاپیام الكترونیكی معادل آن را با گواه


دسته بندی: دانستنی ها | حمل و نقل